شینیا کوگامی همچنان در اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (SEAUn) و به دور از چشم سیستم سیبل ژاپن پرسه می زند. او در حین سفر از طریق پادشاهی اتحادیه تبت و هیمالیا، با گیرمو گارسیا فرماندهی یک گروه شبه نظامی که تلاش میکند گروههای محلی را متحد کرده و صلح را به این کشور جنگزده بازگرداند؛ روبرو میشود.
شینیا که از پیوستن به گروه مزدوران دیگر محتاط است، از پیوستن به آرمان گارسیا جلوگیری می کند. اما میپذیرد که با یکی از افراد گارسیا به پایتخت نزدیک تبت برده شود.
با این حال، برنامه شخصیت اصلی برای دور ماندن از درگیری خیلی زود نقش بر آب میشود؛ یعنی زمانی که اتوبوسی حامل پناهندگان توسط شورشیان مسلح مورد کمین قرار میگیرد. در میان آنها دختری به نام تِنزینگ وانگچوک، با نژاد دورگه ژاپنی تبتی حضور دارد.
وانگچوک با دیدن مهارتهای مبارزه شینیا که به تنهایی مهاجمان را از پا در میآورد؛ از او درخواست میکند تا به او مبارزه کردن را بیاموزد تا بتواند از سردستهی شورشی ای که خانوادهاش را به قتل رسانده، انتقام بگیرد. شینیا که به خوبی میداند پس از گرفتن جان یک انسان، راه بازگشتی به گذشته وجود ندارد، در ابتدا از پذیرش درخواست او اکراه دارد. اما با رویارویی با عطش انتقام دختری که شبیه به تاریکی درون قلب خودش است، آیا او را آموزش خواهد داد؟
این فیلم را میتوان اثری مستقل در نظر گرفت، چرا که با وجود اینکه فیلمی از مجموعه سایکوپاس است، هیچ اشارهای به سیبل یا شخصیتهای اصلی فصلهای دو و فیلمهای قبلی این سری نمیشود. به جز شخصیت هاناشیرو فردریکا که در فیلم قبلی به عنوان شخصیتی مشکوک معرفی شد. این داستان دنیای انیمه اصلی را گسترش میدهد. دنیایی بعد از آخرالزمان که هیچ نوع صلح بلندمدتی برای مدت ها وجود ندارد.
این داستان با دنبال کردن سفر بیهدف کوگامی بیشتر نقش مسیر یاب را برای شخصیتی ایفا میکند که قبلاً هدف خود یعنی انتقام را به پایان رسانده است. در طول سفر او داستانی از انتقام بین دو شخصیتی که کوگامی با آنها ملاقات میکند، شکل میگیرد. در این داستان، شخصیت اصلی نه تنها عواقب انتقام را به آنها میآموزد، بلکه خود نیز میآموزد که زندگی فراتر از یک هدف واحد برای انتقام است.
جلوههای ویژه کامپیوتری این فیلم، در میان این سری محبوب ضعیف عمل می کنند. ماشینهای حمل و نقل نظامی در پس زمینه و دویدن تنجین و صحنههای تیراندازی کیفیت پایینی دارند. البته تماشای این اثر از لحاظ انیمیشن مشکلی ندارد و اینها ایرادات کوچکی هستند که دارد.
شخصیت شرور اصلی ضعیفترین شخصیت این فیلم بود. او نتوانست توجه مخاطب را به خودش جلب کند و در واقع، برخی از شخصیتهای کم اهمیت تر به راحتی جای او را در مرکز توجه دزدیدند.