ساکاموتو تارو را بزرگترین آدمکش حرفه ای تمام دوران می دانند. او که خیلی ها از آن می ترسند، بر بام دنیای جنایت ایستاده بوده تا اینکه با زنی آشنا و سپس عاشق او می شود. در نتیجه، ساکاموتو زندگی جنایتکارانه خود را رها می کند و اکنون در قالب یک مرد خیکی به عنوان مدیر یک سوپرمارکت کار می کند. اما پشت سر گذاشتن گذشته مشکوکش دشوارتر از آن چیزی است که ساکاموتو در ابتدا تصور می کرد. بسیاری از رقبا و شرکای سابق او باور ندارند که او واقعاً تجارت را ترک کرده است و به امید آن هستند که این ظاهرسازی جدیدش را آشکار کنند. ساکاموتو که توسط خانمش از کشتار منع شده است، باید راههای خلاقانهای بیابد تا دشمنانش را دور از چشم او تحت سلطه خود درآورد و از آسیب رساندن آنها به خانواده، فروشگاه و شهر کوچکی که در آن زندگی میکند جلوگیری کند.
این انیمه به طور جدی، آنقدرها هم که به نظر می آید سنگین و تاریک نیست. البته تاریک و خشن می شود، اما داستان موفق می شود اکشن بیش از حد را با تزریق طنز در لحظه های مناسب برای پراکنده کردن هر بن بست تنش زا تعدیل کند. در حالی که ما با ساکاموتو و شین شروع می کنیم، به آرامی با طیف گسترده ای از شخصیت ها آشنا می شویم که احتمالاً می توانند هر کدام به صورت جداگانه سریال خود را رهبری کنند. حتی بیش از چند فصل از مانگای این اثر وجود دارد که به طور انحصاری بر روی شخصیت های جانبی خارج از بازیگران اصلی تمرکز دارد.